ارائه برنامه ها
قسمت دوم
برنامه های پیش رو را برای رؤسای شعب توضیح دادم. گام به گام و مرحله به مرحله. صفحه به صفحه و بند به بند. اهداف را یک به یک برشمردم ، یادآور شدم و تأکید کردم " ... از همه خواستار اعمال نظم، تلاش و پیشرفت هستم".
تاکید کردم " ...عملکرد تک تک شعب هر ماه طی جلسه های مشترک بررسی و مرور خواهند شد".
گفتم "... اگر با مشکلی روبرو شویم که بی تردید روبرو خواهیم شد با همفکری راه حلی خواهیم یافت".
گفتم "... هفته ای یک بار در هر شعبه ای حضور خواهم یافت. سر خواهم زد و از نزدیک با همکاران جلساتی برپا خواهیم کرد تا دیدگاه ها و درد دل های آن ها را بشنویم، تا مشکلات را از نزدیک بررسی کنيم، تا اگر میسر شد همان جا تصمیم گیری انجام شود".
گفتم "... از شما می خواهم از حالا به بعد کمربندها را سفت کنید و به همکاران تان انگیزه بدهید".
گفتم "... از هرگونه کمک و حمایتی دریغ نخواهم کرد".
از ته دل گفتم "...می توانید روی من حساب کنید".
رؤسای شعب، با توجه به عملکرد و روش مدیریتی ام در مسئولیت های قبلی، تا حدودی نسبت به من شناخت داشتند. با این وصف از آن جائی که از نزدیک با هم کار نکرده بودیم شناخت کاملی از هم نداشتیم. بنابراین هر چند به سخن و حرف هایم گوش فرا دادند و به برنامه ها و اهدافی که برایشان تعیین شده بود توجه کردند اما چهره های شان چیز دیگری را نشان می داد. نشان می داد چندان هم آن هشدارها و آن دلگرمی ها را جدی نگرفته اند.
احتمالا دلیل این امر، خو گرفتن به رویه سابق بود. رویه ای که هم بی نظمی را دامن می زد و هم بی تفاوتی را در ذهن نهادینه می کرد.

جایگاه حوزه ها در بانک ملی و نقش رؤسای آن ها نیاز به دقت بیشتری دارد. شاید در بانک های کوچکی که تعداد شعب شان کم شمار هستند نیازی به برپایی تشکیلات حوزه احساس نشود، ولی این امر برای بانکی با بیش از سه هزار و سیصد شعبه که در حدود و صغور جغرافیائی کشور را در برگرفته اند اجتناب ناپذیر است. فاصله شعب در برخی مناطق تا مرکز استان به ده ها و صدها کیلومتر می رسد، حجم مراجعین و متقاضیان پرشمار است و انتظار پاسخگویی پرشمارتر. همه اینها گوشزد می کردند برپایی یک لایه مدیریتی با اختیارات مورد نياز است. لایه ای که توان ارزیابی و تصمیم گیری و همین طور پاسخگویی را داشته باشد. مزایای این جایگاه و لایه مدیریتی را به اختصار مي توانم این چنین بيان كنم:
یک
با حضور رييس حوزه اختیارات شعبه ها در زمینه های مختلف شامل امور پرسنلي و امور اعتباري و هزینه اي و سایر موارد افزايش مي يابد. افزايش مي يابد و سرعت تصمیم گیری بالا مي رود. یعنی به جای مکاتبه با مرکز استان که نیازمند بررسی، تصمیم گیری و در نهایت ابلاغ هستند و مستلزم صرف زمان زیاد، رییس حوزه در محل و در کمترین زمان موضوعات را بررسی کرده و پس از تصمیم گیری آن را اجرایی می کند.
دو
کاهش چشمگیر تعداد مکاتبه ها، رفت و آمدها و به تبع آن رجوع به مراکز استان ها و ادارات امور. آن چه که به مدیریت استان فرصت بیشتری برای پرداختن به کارها و برنامه های اساسی تر می دهد.
سه
ایجاد هماهنگی های محلی بین بانک ملی و نهادها، سازمان ها و ادارات شهرستان ها. آن چه زمینه ساز پیشرفت منطقه ای و پرداختن به امور مردم با توجه به شرایط بومی شود و جایگاه بانک بین مردم را ارتقا می بخشد.
چهار
قلمداد شدن رییس حوزه به عنوان مدیر، پدر و برادری دلسوز برای همکاران. یاوری که حامی، سنگ صبور و گره گشای مشکلات کارکنان تا سقف مقدور و امکان پذیر است. آن چه جایگاه رییس حوزه را برای ایجاد ارتباط بین همکاران زیرمجموعه و مدیریت استان ارتقا می بخشد.
پنج
جانشین پروری رییس حوزه. جایی که شخص رییس حوزه به تعبیری تمرین مدیریت از مسائل خرد تا کلان می کند. تمرین می کند و در شرایط مختلف تصمیم گيري قرار مي گيرد. قرار مي گيرد و تجربه های جدیدی کسب می كند. آن چه البته برتافته از تجربه از یک سو و دلسوزی از سوی دیگر مي باشد. به مرور از بين اين روساي حوزه، معاونين و مديران استان ها انتخاب و منصوب مي شوند.
البته همه اين مزايا و موارد مثبت و تاثيرگذاري كه گفته آمد منوط به توجه به يك نكته اساسي و مهم است. آن نكته اين است كه روساي حوزه ها از افراد كاركشته
، با دانش و تجربه و دلسوز انتخاب شوند. انتخاب شوند و به اين مسئوليت مهم و كليدي گمارده شوند.
قسمت اول
قسمت سوم