وقايعنگاري سفر به كره جنوبي- قسمت دوم
از رود خردمند تا پادگان بزرگ
اختلاف ساعت بين ايران و كره جنوبي چهار ساعت و نيم است. آفتاب از شرق طلوع می کند و زمان در كره جنوبي چهار ساعت و نيم از ايران جلوتر است.. حدود ساعت چهار و نیم بعد از ظهر بود كه در باند فرودگاه انشون يا اينچون فرود آمدیم. انشون یعنی "رود خردمند". بندر انشون کنار درياي زرد واقع شده و اواخر قرن نوزده 4700 نفر جمعیت داشت و حالا نزدیک به سه میلیون.
آن چه در بدو ورود جلب نظر می کرد نظم مفرط بود و احترام بی حصر. فرودگاه بينالمللي بندر انشون به عنوان بزرگ ترین فرودگاه کره جنوبی بسيار مدرن و مجلل است. فرودگاهی دارای فروشگاه های بسیار بزرگ، زمین گلف، زمین اسکیت روی یخ، باغ های سرپوشیده و همینطور یک موزه فرهنگی. مدیران این فرودگاه ادعا می کنند نرخ گم شدن چمدان در فرودگاه شان یک ده هزارم درصد است. پارسال نزدیک به چهل میلیون مسافر پا به این فرودگاه گذاشتند.
بی درنگ به سرعت از مراحل گذرنامه عبور كرده و به درب خروج رسيديم بدون هيچ معطلي، بدون هيچ سؤال و جواب اضافي. سرعت انجام كار براي ما غريب بود و تعجب مان را برانگيخت. همان مدیران می گویند متوسط زمان ورود به فرودگاه انشون و خروج از آن کمتر از بیست دقیقه است!
برابر درب خروجی مستقبلين انتظارمان را می کشیدند. يكي از همراهان که چند روز زودتر از ما به سئول رفته بود، به همراه يكي از مديران شركت كرهاي به استقبال مان آمد. پس ار سلام و معارفه و چاق سلامتي سپس سوار خودرو شديم.
ميزبان كرهاي با خودروي سواري خودش آمده بود. هيونداي مدل جنسيس. ميگفت آن را به تازگي از مديرعامل شان خريده. مسير فرودگاه انشون تا خود سئول تقريباً 40 كيلومتر بود. بزرگراهي عريض با درختان پرپشت و سرسبز در اطراف آن. منظرهاي كه چشمانداز زيبايي را به وجود آورده بود. راننده از سرعت مجاز تجاوز نكرد. آشکارا قانونگرايي حرف اول را ميزد. به نيمه راه رسيده بوديم كه با ترافيك سنگيني مواجه شديم. ترافيكي كه تا هتل محل اقامت مان ادامه داشت. چیزی یادآور ترافيك های روزمره و همیشگی تهران. همان ترافیک به علاوه رانندگان باحوصله و قانون مدار. خودروهای آنها با نظم خاصي بدون اين كه به خطوط ديگران تجاوز كنند، بدون به صدا درآوردن بوق های اتومبیل های شان به آرامي در خطوط خود لو می رفتند. آرام آرام.
این جا سئول است
كمكم به سئول نزديك شديم. به پایتخت کره جنوبی. واژه سئول در زبان كرهاي به معناي "پايتخت" هم هست. شهری با جمعيتي بيش از ده ميليون نفر. يكي از كلان شهرهاي بزرگ دنيا که روزگاری «هانسانگ» و «كيونسانگ» خوانده می شد. سئول پس از تشكيل كشور كره جنوبي در سال 1948، به عنوان پايتخت برگزيده شد. شهری که با مرز دشمن ديرينهشان يعني كره شمالي چهل كيلومتر فاصله دارد. فقط چهل کیلومتر. فاصله اي كه با توجه به بیقراری ها نگرانكننده به نظر ميرسد.
شهر سئول را رودخانه «هان» به دو بخش شرقي و غربي تقسيم نموده. رودخانهای عریض و پر آب که ميگفتند رویش 28 پل بزرگ فلزي نصب شده. طی حرکت در شهر حداقل با ده تا دوازده پل روبرو شدیم و از روي چندتای شان عبور کردیم. آشکار بود اين رودخانه پرآب چه نعمت بزرگي براي اين بخش از كره جنوبي به ارمغان آورده.
چنان که انتظار داشتیم خیابان های سئول مملو ازخودرو بودند. خودروهايي كه عموما يا هيونداي بودند يا كيا (KIA) . خودروهای عمدتاً مدل بالا كه نشان از درآمد بالاي مردم هم داشت. طی سفر بندرت با خودروهايی ساخت ديگر كشورها از جمله بنز، بي.ام.و و تويوتا روبرو شدیم. طی دو روز اقامت در كره جنوبي دریافتیم توليدات كره جنوبي از جمله محصولات معروفي چون هيونداي، كيا، سامسونگ و ال جي هيچگونه تبليغي در جادهها يا در درون شهر ارائه نمی دهند. نشانی از بنر های تبليغاتی نبود. دريغ از يك تابلوي تبليغاتي. جایی که دريافتيم كرهايها در استفاده از محصولات داخلي - كه البته كيفيت بالايي هم دارند - اصرار می ورزند. آنها را با تعصب ويژه ای از توليدات داخلي شان دیدیم. به همين دليل شركتها و توليدكنندگان داخلي کره نيازی به تبليغ در داخل كشور ندیده اند. ندیده اند و هزينه هایش را جایی بيرون از كره و در بازارهاي ديگر مصرف ميكنند.
ساختمانهاي شهر عموماً آپارتماني و مرتفع بودند. شبيه ساختمانهاي مسكن مهر خودمان ولي شكيلتر، زيباتر و احتمالا محكمتر. در بلوكهاي پر شمار. با تركيب متراكمی که آزاردهنده بود. گویی جايي براي نفس كشيدن نبود. هرچند شهر از تپه ماهورهاي جنگلي هم برخوردار بود و فضاي سبز و درختان پرشماري در شهر ديده ميشدند، با اين وصف به قول آقاي حيدري اگر درختها را از شهر برميداشتند، سئول با اين تركيب ساختمانها شبيه به يك پادگان بزرگ ميشد. یک پادگان فراخ بیروح.
تدریجا دريافتيم معماري سئول توريستي نيست، بلكه كارگري و صنعتي ميباشد. شايد به همين دليل جاذبه بصری زيادي نداشت، حداقل براي ما. معلوم بود گردانندگان جهان، نقش كارگري و صنعتي را به كره جنوبي داده اند تا در این بستر جلو بروند. مسيري كه كرهاي ها با جان و دل آن را پذيرفتهاند. پذيرفتهاند و ادامه ميدهند...
وقایع نگاری سفر به کره جنوبی / قسمت اول
وقایع نگاری سفر به کره جنوبی / قسمت سوم