دلایل عدم موفقیت
" ... ممکن است خود مدیران منشاء بروز اغتشاش در شرکت باشند. اگر کاری کنید که کارکنان هرگز نفهمند چه انتظاری باید از سرپرستان خود داشته باشند، سطح ناامیدی و استرس در میان نیروی کار بالاتر رفته و این اوضاع سرانجام به ناراحتی همه میانجامد و محل کار تبدیل به مکانی نامطلوب میشود.
در چنین شرایطی افت تولید، زیانهای مالی و ورشکستگي احتمالی اجتناب ناپذیر میشود ...
... هر نردبانی دو سر دارد: برنامهریزی صحیح کارکنان را ترغیب به بالا رفتن از آن و در نتیجه موفق شدن میکند و دیگر اینکه مدیریت نادرست آنان را به قعر پلکان میفرستد.
راه ایجاد ناراحتی و شکست این است که اطمینان حاصل کنید که مدیران شما دارند از این نردبان پائین میروند و کافیست آنان را متقاعد سازید.
هر یک از ده پله نردبان در عدم موفقت نقش بسزائی دارد:
پله نخست: اطمینان حاصل کنید که مدیران، افراد نامناسب را به مشاغل مناسب گماردهاند.
پله دوم: هدفهای غیر واقعی تعیین کنید که نمیشود به آنها رسید اما اگر کسی به این هدفها نزدیک شد جای هدف را عوض کنید.
پله سوم: بدون توجه به خواستهها و مهارتهای فردی، با همه کارکنان یکسان رفتار کنید.
پله چهارم: ضعف و کمبود کارکنان را شناسائی کنید و اطمینان حاصل کنید آنها به مشاغلی منصوب
میشوند که بر این کمبودها تأکید دارند. به عنوان مثال گماردن خجولترین فرد شرکت به کاری که نیازمند ارتباط مستقیم و زیاد با ارباب رجوع است.
پله پنجم: حقوق و مزایا در حداقل ممکن باشد. اما اطمینان حاصل کنید آنها مطلع میشوند که دیگران چقدر بیشتر از آنها میگیرند.
پله ششم: اطمینان حاصل کنید کارکنان شما همه ابزارهای کافی برای انجام کارشان را در اختیار دارند به جز مثلاً یک چیز کوچک ولی بسیار مهم که بدون آن انجام کار ممکن نیست.
پله هفتم: هیچ فرصتی را برای کاستن از اعتماد به نفس کارکنان از دست ندهید. عباراتی را یاد بگیرید که روحیهی افراد را تضعیف میکند. مثلاً: " اون پیچ رو چطوری سفت کردی؟ خیلی کار سادهای بود نه؟
عمهی منم که 102 ساله است میتوانست این کار رو بکنه."
پله هشتم: هنگامی که یکی از کارکنان در انجام شغل خود موفق است او را به مسئولیت دیگری که آن را به خوبی نمیداند ارتقا دهید.
پله نهم: به کارکنان خود اصرار کنید دورههائی را بگذرانند که هیچ اثری در ارتقای شغلی آنها ندارد. مثلاً برای کارکنان خط تولید، اقدام به برگزاری دورههای آموزشی کامپیوتر کنید.
پله دهم و آخر: بهطور منظم جلسات "خیلی مهم " را برای بررسی پیشرفت افراد و آینده آنها برنامهریزی کنید اما این جلسات را در لحظهی آخر و بدون اطلاع قبلی لغو کنید و بگوئید که: "به هر حال اهمیتی ندارد!" "سپس بدون گفتن کلمهای از آنجا دور شوید ..."
این مطلب برگرفته از کتاب "شرکت سهامی حیوانات (رمان مدیریتی)" تمثیلی برای مدیریت سازمانها در قرن بیست و یکم نوشته کنیث توکر و واندانا آلمان با ترجمه آقای سهراب خلیلی شورینی بود.
پس کافی است برای موفقيت هر سازمان یا شرکتی، برعکس و برخلاف ده پلهی مذکور اقدام نمود.