Didgaheno.ir | Fa | En | Login        
بانک های نفرین شده


17 خرداد 1393


شش پرده در تبیین فراموشکاری

بانک های نفرین شده

پرده اول


<< بلاگوتمن >> مربی فوتبال افسانه ای مجاری را با نفرینش می شناسند. با خشمش. با لعنتش. او بنفیکا را دو بار قهرمان پرتغال کرد. سپس بنفیکا را در 1961 قهرمان اروپا کرد. ولی آن آغاز کار بود و گوتمن سال 1962 برای دومین بار بنفیکا را بر بام اروپا نشاند و همه را حیرت زده کرد. توفیق گوتمن برابر بزرگان اروپا همه را به اعتراف واداشت و به نظر می رسید بنفیکاي شکوفا شده عصر طلایی اش را ادامه خواهد داد. ولی این چنین نشد و همه چیز با بروز یک مسئله مدیریتی به کلی زیر سئوال رفت. مدیران بنفیکا برابر درخواست پاداش گوتمن واکنش تندي نشان دادند. آنها با درخواست او موافقت نکردند. موافقت نکردند و گوتمن بنفیکا را ترک کرد.

 او پیش از رفتن خشمگینانه جمله ای معروف و تاریخی اش را بر زبان آورد. جمله ای که به تاریخ بنفیکا گره خورد. تا امروز با گذر نیم قرنی از 1962. گوتمن گفت "... بنفیکا را نفرین می کنم. نفرین می کنم و بنفیکا تا صد سال جام اروپائی را به چنگ نخواهد آورد".
از آن روز 53 سال سپری شده و "نفرین بلا گوتمن" همچنان دامن بنفیکا را چسبیده. بنفیکا طی این 53  سال 8 بار پا به فینال های اروپایی گذاشت و 8 بار شکست خورد. هر بار تا مرز فتح جام پیش رفت و سرانجام آن ها را از دست داد. بنفیکا امسال در تورین ایتالیا، فینال را در ضربات پنالتی برابر تيم سویاي اسپانیایی واگذار کرد تا باز هم از به دست آوردن جام قهرمانی ناکام بماند. تا نفرین بلا گوتمن پا برجا بماند. تا بنفیکایی ها  53 سال پیش را به یاد آورند. مدیران شان را. برخورد تندشان را. بی اعتنایی شان را...


بلاگوتمن پس از بازنشستگی در اتریش ماوا گزید و سال 1981 در  وین به خاک سپرده شد. سرانجام روزی فرا رسید که "اوزه بیو" بازیکن افسانه ای پرتغال و بنفیکا و یکی از شاگردان گوتمن با راه یابی بنفیکا به فینال 1990 در وین، بازیکنان و مدیران باشگاه را جمع کرد و سر مزار بلاگوتمن برد. آنها بر مزار گوتمن هم دعا خواندند و هم از او پوزش خواستند. اوزه بیو و همراهانش از گوتمن در خواست کردند نفرینش را پس بگیرد. درخواست کردند آن طلسم شکسته شود. ولی بی نتیجه بود. بنفیکا باز هم شکست خورد و نفرین بلاگوتمن کماکان باقی ماند. تا امسال. تا امروز...

 

پرده دوم

امروز، این جا در بهاران 1393 نشسته ام و به عنوان یکی از مردمان قدیمی جامعه بانکی گاهی از خودم می پرسم "... مبادا بانکهای کشورمان نفرین شده اند؟ مبادا میراث گذشته را نادیده گرفته اند؟" و نشسته ام و "مبادا، مبادا" را تکرار می کنم". تکرار می کنم و هم افسوس می خورم و هم نگران می شوم.
نشسته ام و رخدادهایی را مرور می کنم که بانک های کشور طی آنها مقصر اصلی دشواری های اقتصادی قلمداد شده اند، مقصر چالش های مالی. نشسته ام و می پرسم چرا و چگونه حمله به بانک های کشور در سال های اخیر نهادینه شد؟ این که بانک ها چگونه آماج آن ها هستند؟ این که کارکنان، کارشناسان و مدیرانش چگونه زیر شلاق های بیرحمانه قرار گرفتند؟
همان هایی که خدمات روزانه ای را برای میلیون ها هموطن عرضه می کنند. همان هایی که انواع سرویس ها و خدمات بانکی را ارائه می دهند. همان هایی که با تعجب نظاره گر آن نیش ها و این نفرین کردن ها می شوند. همان هایی که متحیرانه از خود می پرسند "... مگر پالایشگاه ها و بزرگراه ها و بناهای غول پیکر و اماكن مسكوني به مدد همکاری بانک ها برپا نشده اند؟ مگر تأسیس واحدهای بی شمار تولیدی، صنعتی و کشاورزی وامدار بانک ها نیستند؟"
می پرسند "... آیا واحد تولیدی در کشور وجود دارد که یکی از بانک های کشور نقشي در تأسیس و بهره برداری اش نداشته باشد؟"
می پرسند "... چرا همواره بانک ها مقصر شناخته می شوند؟"
آنها می پرسند و می پرسند و پاسخی نمی یابند. نه نمی یابند!

 

پرده سوم


گاهی یادمان می رود اقتصاد کشورمان یک استثناء هم بشمار می رود. یادمان می رود اقتصاد ایران به شدت "بانک محور" است. یادمان می رود توقعات و انتظارات از بانک ها بسیار زیاد است ومنابع بانکی نمی تواند پاسخگویی همه آن انتظارها باشد. یادمان می رود و یادمان می رود....

پرده چهارم


این روزها جدل های پرشماری در مورد حجم سنگین مطالبات معوق بانک ها در جامعه جاری شده. آن چه بر مبنای همان فرهنگ نهادینه شده شلاق زدن بانک ها، تیغ های تیز را به سوی بانک ها برگردانده.
ولی آیا این جدل های بزرگ نیازی به بررسی های علمی ندارند؟ آیا نباید به آسیب شناسی پرداخت؟ آیا حل مسئله باید به حذف مسئله منجر شود؟
آیا نباید پرسید و پاسخ داد چه چیز و چه عواملی زمینه ساز انباشتگی مطالبات معوق شده؟ نباید پرسید چرا براساس اطلاعات موجود میزان مطالبات معوق طی هشت سال دولت پیشین بیش از هفت برابر شد؟
بر اساس سخنان رئیس کل بانک مرکزی در مصاحبه ای با اذعان به این که بانک ها در زمینه کنترل و نظارت بر وضعیت مطالبات خود عملکرد ضعیفی داشته اند، عوامل مهم و تأثیرگذار در انباشت مطالبات معوق چنین طبقه بندی شده اند:


1- حجم بالای تسهیلات تکلیفی که بر عهده بانک های دولتی گذاشته شده یکی از دلایل رشد مطالبات معوق بشمار می رود.
2- عده ای مشتریان خوش حساب بانک ها طی سال های اخیر تحت تأثیر اختلالاتی که در نتیجه تحریم در مورد تبادلات مالی برای آنان به وجود آمده، از بازپرداخت اقساط تسهیلات بازمانده اند. بازمانده اند و نامشان به فهرست بدهکاران غیرجاری بانک ها اضافه شده.
3- تصمیم چند سال اخیر مجلس در دادن مهلت (مواد 28، 29 و 16) و قسط بندی دستوری مطالبات معوق شکست خورده است. 54درصد مطالبات غیرجاری که براساس قوانین و بودجه سنواتی طی سه سال اخیر مجدداً تقسیط شده یا مهلت گرفته بودند دوباره به سرفصل مطالبات معوق بازگشته اند.
4- عدم وصول طلب برخی از پیمانکاران بخش غیردولتی از دولت موجب شده آنها نسبت به بازپرداخت بدهی های خود به بانک ها ناکام بمانند.
5- نوسانات شدید نرخ و بازار ارز طی سال های گذشته میزان مطالبات معوق را افزایش داده است. برای مثال تولیدکننده ای که برای خرید مواد اولیه معادل A ریال به طرف خارجی پرداخت می کرد، با افزایش نرخ ارز برای خرید همان مقدار مواد اولیه اکنون باید حداقل دو و نیم برابر A ریال پرداخت کند. بنابراین تولیدکننده ناچار شده از نقدینگی خود برای این منظور استفاده کند و در نتیجه در پرداخت بدهی اش ناکام بماند.

پرده پنجم


لطفا یادمان نرود مقوله پرداخت تسهیلات بنگاه های زودبازده چه فشارهای سنگینی بر گرده بانک ها آورد. یادمان نرود بانک ها مجبور شدند در زمان بسیار کوتاهی مبالغ گزافی به این بنگاه ها پرداخت کنند. همان زمانی که اعتنایی به نظرات کارشناسی بانک ها نشد. همان زمانی که بانکی ها با تندترین برخوردها روبرو شدند. با زشت ترین عتاب ها.
لطفا یادمان نرود در جلسات کارگروه های اشتغال اجازه اظهارنظر کارشناسی به مدیران بانک ها داده نشد. یادمان نرود وقتی مدیران یکی از بانک ها در یکی از جلسات کارگروه اشتغال استان تهران برابر تصمیمات غیرکارشناسی ایستادگی و با دلایل منطقی مخالفتش را ابراز کرد چگونه از جلسه بیرون انداخته شد. یادمان نرود خبر آن برخورد در تمامی بخش های خبری آن روز صدا و سیما با آب و تاب پخش شد. پخش شد تا بانک ها و مدیران شان طعم زهر چشم گرفتن را بچشند.
آیا  کسی در آن دوران به داد بانک ها رسید؟ آیا گوشی در آن عصر، حرف بانکی ها را شنید؟ آیا هشدارها، پرسش ها و دلایل بانکی ها را زیر ذره بین بردند؟
لطفا یادمان نرود اکنون اکثر همان تسهیلات بنگاه های زودبازده به مطالبات معوق تبدیل شده اند. یادمان نرود در قانونی توسط مجلس قبلی تصویب شد که برمبنای آن بانک ها حین اعطای تسهیلات اعتباری به بنگاه های اقتصادی و تولیدی به جز محل اجرای طرح حق طلب وثیقه دیگری نداشتند. طلب کنند و به رهن بگیرند.
یادمان نرود بر سر اجرای این قانون و شکایت برخی از تسهیلات گیرندگان چه آمد. یادمان نرود پای تعدادی از کارکنان و مدیران بانک ها به محاکم قضائی کشیده شد. همان هایی که با پرسش "...چرا وثیقه خواسته اید؟" روبرو شدند.
در گذر زمان چنين به نظر مي رسد كه همه آن اتفاقاتي كه گفته آمد از يادمان رفته، از يادمان رفته و آن ها را فراموش كرده ايم!

پرده ششم / پرده پایانی


امروز، این جا در بهاران 1393 نشسته ام و به عنوان یکی از مردمان قدیمی جامعه بانکی گاهی از خودم می پرسم "... مبادا بانک های کشورمان نفرین شده اند؟ مبادا میراث گذشته را نادیده گرفته اند؟" و نشسته ام و "مبادا، مبادا" را تکرار می کنم". تکرار می کنم و هم افسوس می خورم و هم نگران می شوم.
از نفرین بلاگوتمن 53 سال سپری شده و شاید بنفیکا باید 47 سال انتظار بکشد تا از نفرین صدساله اش رهایی یابد. نشسته ام و می پرسم "...از عمر نفرینی که بانک های ما به بلایش دچارش شده اند چند سال باقی مانده؟!"




  ارسال نظر

ايميل :  
وب سايت :  
نام و نام خانوادگی :  
نظر :
 


 
نظرات ارسالی
مقدمه هایی که بر مقاله می نویسید بسیار زیبا و گویا است پایدار باشید
سعید سامان     وب سایت:

جناب پورموسی با تشکر از اظهار نظرتان .
حسین زاده     وب سایت:

باسلام ، بنده مطالب این سایت را به تازگی کشف کرده ام وانشاء الله مطالب آن ادامه خواهد داشت . درمورد این موضوع باید گفت "خرد برتر از گوهر آمد پدید" اگر به نفرین و جادو معتقد باشیم وآنها را بر علم و آگاهی مقدم شماریم همیشه نفرین شده خواهیم ماند . باتشکر از شما
عباس پورموسی     وب سایت:

با سلام دوست داشتم يك پرده ديگر بعنوان خان هفتم به فرمايشات جنابعالي اضافه نمايم تا تقدس عدد هفت نفرين مورد بحث را انشالله خنثي كند و آن خودزني توسط همكاران خودي كه بدون توجه به شرايط تحميلي بازه زماني مورد اشاره جنابعالي همكاران ذيمدخل را بمثابه خاطياني غير قابل بخشش ومقصراني بالفطره معرفي و متاسفانه مديريت محترم هم بدون توجه به ادله ابلاغي توسط همكاران مورد اشاره آنان را به اشد مجازات محكوم مي كنند.
    وب سایت:

با احترام به نظرات جنابعالى ، موضوع عميق تر از آن چيزى است كه شما برداشت كرده آيد .
حسين زاده     وب سایت:

شاید.ولی شما که فرهیخته تر و منطقی تر ازاین هستید که به نفرین اعتقادداشته باشید آنهمه دلایل بطور واضح و آشکار بیانگر مشکلات است. لازم نیست یک مشکل بزرگ دلایل پیچیده ای داشته باشد شاید یک دلیل بسیار کوچک موجب بروز مشکلی جهانی شود.احتمالا میدانید که هیتلر تحت تاثیر عقاید یک نفر تصمیم به جهانگشایی گرفت و آن فجایع براساس پیروی از یک تفکر نامعقول ببارآمد.مشکل بانک نیز همین است نه نفرین بلاگوتمن فقید.
احمد     وب سایت:

با تشکر از حسن نظرتان .
حسین زاده     وب سایت:

با سلام انشااله دعای خیر همه مردم شریف کشورمان پشتیبان جنابعالی و بانک مردمی ملی ایران باشد.شما که دلسوز برای همکاران و بانک هستید.
    وب سایت: www.khoyibmi.blogfa.com

جناب آقاى وثوقى ممنونم إز لطف تان . موفق باشيد .
حسين زاده     وب سایت:

با سلام خدمت حاج آقا حسین زاده تشکر میکنم که با مطالب خوبتان به همکاران انگیزه و قوت میدهید از اینکه شما به فکر همکاران و سربلندی بانک هستید از کسی پوشیده نیست و رهنمود های شما در همایش ها و نشست ها همیشه خاطر مان هست. تشکر بابت تمامی توجه و لطف شما آرزوی موفقیت و سربلندی برای شما را از خداوندمنان خواستارم. هادی وثوقی-استان گیلان
هادی وثوقی     وب سایت: bmi3981.blogfa.com

جناب محموديان ، از اظهار نظرتان تشكر مى كنم .
حسين زاده     وب سایت:

با سلام و تشکر به عرض می رسانم که از خواندن این مقاله و تمثیل و بیان واقعیات موجود نظام بانکی و قلم شیوای شما لذت بردم ولی جناب آقای حسین زاده عزیز آیا گوش شنوایی هم هست ؟ما به جای اینکه با علت ها مبارزه کنیم به سراغ معلول ها رفته ایم آیا متولیان امر نمی دانند چگونه در برابر این آسیبها برنامه ریزی کنند . . . البته تا زمانی که شرائط اينگونه است از عمر نفرینی که بانک های ما به بلایش دچارشده اند باقی است.موفق باشید .
محمدرضا محمودیان     وب سایت: http://bmik.blogfa.com/

آقامجید خوشحالم که مورد توجه تان قرار گرفته . موفق باشید .
حسین زاده     وب سایت:

سلام . حاج آقا از 17 خرداد که این مقاله رو آپلود کردید تا امروز 21 خرداد فکر کنم بیش از 10 یا 12 بار این مقاله رو خوندم هر خطش کلی داستان داره ...از شما ممنونیم که این موارد رو مکتوب کردید که دیگه کسی یادش نره ...
مجید     وب سایت:





© Copyright 2011. All right reserved. تمامی حقوق متعلق به این سایت برای محمد رضا حسین زاده محفوظ می باشد.