درد دل ها و آرزوهای یک مدیر بانکی در شش پرده
دوران سپری شده، سال های پیش رو
یک
سال 1385. زمانی که مسئولیت مدیریت بانك ملی استان گیلان را بر عهده داشتم. زمانی که هیئت دولت به استان سفر كرده بود. زمانی که به عنوان مدیر بانك ملی و رئیس شورای هماهنگی مدیران بانكهای استان، میزبان آقای دكتر شیبانی رییس كل اسبق بانك مركزی بودم. در آن روزها بیشتر اوقات جز جلسات هیئت دولت، در خدمت ایشان بودم. جایی همان اطراف. در جلسه با مدیران بانكها، در دیدار با همكاران و همین طور در نشستهای دو نفره.
آن روزها در تب و تاب مسائل روز، گاه و بیگاه فرصتی دست می داد تا درد دل کنم. تا برای ایشان به توصیف دلشوره ها و نگرانیهای همكاران در شبكه بانكی بپردازم. وقتی جناب دكتر را طی رفتن به سوی محل جلسه هیئت دولت همراهی میكردم طی عبور از خیابانهای شهر به سوی استانداری حرف می زدم. به ایشان می گفتم "... آقای دكتر! نظام بانكی و همكاران بانكی در این سالهای اخیر بارها و بارها با توهین روبرو شده اند. با تهدید. با تحقیر. با سرزنش... با خیلی چیزهای دیگر".
می گفتم "... آقای دکتر، همه در صف حمله کنندگان قرار گرفته اند. از رئیس دولت تا پایینترین اعضای دولت بر علیه بانک ها موضع گرفته اند. همه جا. در شهرها. در بخشها. همه به خود اجازه میدهند بدون داشتن اطلاعات درست بانکی و آماری و سازمانی تیغ های تیز از نیام کشیده و به بانكها حمله كنند. بانک ها بدل به گوسفندهای قربانی شده اند. مسئول كاستیهای اقتصادی و چالش های معیشتی كشور. سایر نهاد ها و سازمان ها آن سوی خط قرار گرفته اند و بانک ها در این سو. در این سو برای به گردن گرفتن همه کاستی ها و مشكلات. برای بر دوش کشیدن این بار سنگین.بانكها، کارشناس ها، كاركنان و مردمانش در آماج تهمتها، توهینها و تحقیرهایی قرار گرفته اند که نه شایسته اش هستند و نه توان پاسخگویی لغزش های دیگران را دارند. آنها قصاص گناهان ناکرده را می پردازند. می پردازند و حرفی نمی زنند. روزها سپری می شوند، هفته ها و ماه ها... و نواهای آزاردهنده (از تریبونهای مختلف پرشمار، از رسانهها و از دوستان و دشمنان) هر روز به گوش می رسند و دل ها را می شکنند.
آقای دکتر، برخی همكاران روحیهشان را از دست دادهاند. از دست داده اند و ناامید شدهاند. حق بدهید تصور کنند بدون حامی شدهاند. بی دفاع و بی سپر برابر اين همه ناروائي ها. آقای دكترهمه از شما به عنوان رییس كل بانك مركزی انتظار دارند از تلاشهای بیادعای همكاران بانكی دفاع كنید. دفاع كنید و اجازه ندهید غيرمنصفانه، چنین بیمحابا تیغ ها از نیام کشیده و بانكها را نشانه روند. میخواهیم به هر ترتیبی كه صلاح خسروان است پاسخ شان را بدهید و از بانك ها دفاع كنيد..."
آقای دکترشيباني با حوصله به همه حرفهایم گوش دادند. گوش دادند و سپس در پاسخ گفتند " همه دلشوره ها و نگرانیهای تان درست است..." و در ادامه افزودند "... همان اوایل که شرایط تنگ شده بر بانک ها بسیار بدتر از اکنون بود، یكی دو بار با جناب رئیس دولت صحبت كردم، و به همین دلیل فضا هم قدری بهتر شده. بی تردید اگر فرصتی دست داد این نگرانیهای شما را به ایشان منتقل خواهم كرد...".
شبی دیر هنگام بود. پاسی از نیمه شب سپری شده بود که ایشان را پس از پایان جلسه هيئت دولت به مهمانسرای بانك همراهی میكردم. همان زمانی که ایشان در راه گفتند "... فرصت اندكی مهیا شد تا درددل همكاران بانكی را به رییس دولت منتقل كنم. ایشان پاسخ دادند منظور من از گفتن برخي مطالب در سخنرانیها و جلسات، كاركنان بانكها نیستند، منظورم عملكرد بانكها هستند...". آقای دكتر شیبانی در انتها افزودند "... ایشان قول دادند در یكی از سخنرانیهای شان از زحمات و خدمات همكاران شبكه بانكی قدردانی كنند...".
با این وصف زمان سپری شد. سپری شد و حمله به بانک ها و تهدید نظام بانكی تا همین اواخر ادامه یافت. ادامه یافت و گاه و بیگاه شیوهها و روشهایش تغییر کرد. نیش ها بلند و کوتاه شد... هنگامی که آقای دكتر طیبنیا وزیر امور اقتصاد و دارایی در جلسه معارفه آقای دكتر سیف مطلبی را بیان كردند، تعجب و بهت حاضران را فرا گرفت. ایشان گفتند "... شاید آقای دكتر بهمنی چندان رضایتی از این مطلبی كه میخواهم بگویم نداشته باشند. ولی ایشان به من گفتند طی شش سال اخیر فقط یك هفته رئیس كل بانك مركزی بودم. فقط یک هفته. آن هم در همین دوران ریاست جمهوری آقای دكتر روحانی!...".
حاضران در جلسه با شنیدن آن جمله، هاج و واج به همدیگر نگاه كردند. آمیخته به پرسش و تاثر،سرهايشان را تكان دادند. آنهایی که یا نخبگان اقتصادی بودند یا در صف مدیران قرار می گرفتند و یا یکی از كارشناسان ارشد نظام بانكی بودند. آنهایی که در گذر ایام شکوفایی بانکی را شکوفایی اقتصادی کشور عزیز می خواندند و می خوانند.
چند ماه پس از سفر گیلان، آقای دكتر شیبانی را محترمانه كنار گذاشتند. كنار گذاشتند و ایشان را به عنوان سفیر، عازم كشور اتریش كردند. آقای دكتر مظاهری در آن مسند نشستند. نشستند و استقامت و ایستادگی شان بیش از یك سال تاب نیاورد... ایشان چند روز پیش جایی گفتند "... اگر پس از من نیز سه چهار رییس كل بانك مركزی به سبب مقاومت و ایستادگی بر كنار میشدند، دولتمردان سرانجام ناچار میشدند به استقلال بانك مركزی تن دهند...".
اما اكنون نشانههای امیدواركنندهای از دولت آقای دكتر روحانی به چشم میآید. در جلسه معارفه، هم آقای دكتر طیبنیا و هم آقای دكتر سیف هر دو بر استقلال بانك مركزی تأكید کردند. تأكید کردند و اصرار. نكتهای دلگرمكننده. دلگرمكننده و امیدبخش.
دو
نظام بانكی كشور در آماج ضربه های پی در پی و فشارهای سنگین تمام نشدنی با تصمیمات خلقالساعهای روبرو شد. با پرداختن قیمت های سنگین از سوی نظام اقتصادی و معیشیتی کشور. چندتایی از آنها را که کلیدی بودند شماره می کنیم:
توان بانك ها در منگنه قرار گرفت. همان زمان هایی که نرخ سپردهها یک شبه بالا رفت.
همان زمان هایی که شبانه از حساب بانكها رقمهای درشتی از سوی بانك مركزی برداشته شدند.
همان زمان هایی که در چشم بر هم زدنی نرخ اوراق مشاركت چند درصد افزایش یافتند.
همان زمان هایی که دستورالعملها و بخشنامههای متعدد امور ارزی پی در پی به بانكها ابلاغ شدند. همان زمانی که نرخ ارز دستخوش تلاطم ها و امواج قرار گرفت.
همان زمان هایی که همه اینها صورتهای مالی و سود و زیان های بانكی را منفی کرد و وضعیت آشفتهای را به وجود آورد.
شرایطی سردرگم کننده برای سرمایهگذارها، مشتری ها و بانكها. همان زمان هایی که هیچ کس و هیچ شرکت و سازمانی نمی توانست برای فردایش برنامهریزی كنند. برنامهریزی كنند و تصمیم بگیرند. تصمیم بگیرند و قدمی بردارند.
در دل همه آن افت و خیزها ارزش پول ملی سقوط کرد. به نازل ترین حد خود در تاریخ كشور رسید. همان پول ملیای كه همه می دانند نه فقط بازتابنده شرایط معیشتی و زندگی مردمان است، بلکه حيثيت و آبروی هر كشوری هم تلقی میشود.
سه
برخی از بانكها و موسسات مالی در آن تب و تاب به اقدامات غیرمتعارفی دست زدند. اقداماتی نه چندان مرسوم در دنیای بانكداری. آنها برای جذب منابع مالی به روش و مدل "به هر قیمتی" دست زدند. برای کسب سهم بیشتر از بازار آشفته شده، از ارتكاب تخلفات پرشمار هراسی به دل راه ندادند.
مکاتبات و نامه ها گواهی می دهند چگونه و چرا در آن روزها مراتب اعتراض خود را بارها و بارها به بانك مركزی – كه مقام نظارتی دارد- منعكس كردیم. گواهی می دهند چگونه بانكهای مقید به رعایت قانون و دستورالعمل ها متضرر شدند و بانك های متخلف مصون ماندند.
بانك ملی در منگنه آن رفتارهای غیرحرفهای بیشترین فشارها را تحمل کرد و بیشترین زیان ها را پذیرفت. فشارهای وارده بر نظام بانكی به ویژه بانكهای دولتی موجب شدند پول پر قدرتی با شدت فراوان به بازار و جامعه پمپاژ شود. چیزهایی مثلا در قالب طرحهای گوناگونی، از جمله بنگاههای زود بازده و غیره. نتیجه نهایی تحت فشار گذاشتن بانكها ، روی دست ماندن هشتصد هزار میلیارد ریال مطالبات معوقه بود. این عدد یعنی 20% حجم نقدینگی كشور. یعنی افزایش نقدینگی و ركود تورمی. یعنی نرخ تورم بالای 40%. یعنی خیلی چیزهای دیگر... یادمان نرود دوستان و دشمنان، نرخ تورم را معیار حفظ تعادل در کشورهای شان می خوانند. همه شان." بنبرنانكی"، رئیس فدرال رزرو آمریكا (از سال 2006 چهاردهمین رئیس بانك مركزی امریكاست) او همین اخیراً در سخنانش اظهار نگرانی كرده بود چرا نرخ تورم امریكا 5/1% ( یک ونیم درصد )شده، در حالی كه رقم 2% ( دودرصد )را پیش بینی کرده بودند...
هم او كه در سال شايد به تعداد انگشتان يك دست سخنراني يا مصاحبه نكند، و همه منتظر كه در سخنانش چه مي گويد!
چهار
در افتتاحیه بیست و چهارمین همایش بانكداری اسلامی- 11/6/1392- سخنان نویدبخشی به گوش ها رسید. سخنانی امیدواركننده... آقای دكتر طیبنیا وزیر امور اقتصاد و دارایی مجدداً ضمن اشاره بر استقلال بانك مركزی ، تاکید کردند "...اكنون در وضعیت ركود تورمی هستیم. یعنی هم نرخ تورم بالاست و هم با ركود تولید مواجه هستیم. این شرایط نامطلوب در تاریخ كشور كم سابقه است. برای عبور از این مرحله و مهار تورم تولید کشور باید رونق بگیرد. ولی نه با افزایش نقدینگی از طریق بانكها. با ساز و كارهای منطقی دیگر، حل مشكل تولید در اصلاح فضای كسب و كار و اصلاح سیاستهای عرضه خواهد بود...".
آقای دكتر نهاوندیان رییس دفتر رییسجمهور محترم نیز اشارات واقعبینانهای به وضعیت و شرایط فعلی نظام بانكی داشتند و گفتند "...هیچگاه بانكداری ما این گونه مورد هجوم واقع نشده... از یك سو گرفتار تحریمهای خارجی شده و از سوی دیگر هجمههای مدیریتی داخلی را تحمل کرده... كسانی طی هشت سال بانكها را تهدید و تحت فشار قرار دادند كه وام و تسهیلات گوناگونی پرداخت نمايند. در اواخر دولت قبل همان افراد این بار بانكها را متهم كردند كه چرا مطالبات معوق تان زیاد شده و افزایش یافته !؟". ایشان در ادامه متذكر شدند "... شاید اصلیترین نكتهای كه در سیستم بانكی موردتوجه قرار گیرد ایجاد آرامش است. اگر آرامش میخواهیم باید امكان مدیریت را به مدیران بانكی بازگردانیم... برای برخوردهایی كه صورت گرفته، قدرت ریسكپذیری مدیران كاهش یافته و احتیاطگرایی رشد كرده است. بنابراین باید جرأت مدیریتی را بازگردانیم كه نیازمند شفاف شدن آئیننامهها، دستورالعملها و كاهش تغییر مكرر در دستورالعملها است...".
در ادامه همایش، آقای دكتر سیف رییس كل جدید بانك مركزی بر ضرورت بازنگری قوانین و دستورالعملهای بانكداری بدون ربا اشاره کردند و گفتند "... زمانی كه در بانك ملی بودم، كمیتهای را تشكیل دادم تا به بازنگری قوانین بپردازد ولی ناتمام ماند. اكنون ضرورت دارد كه بعد از گذشت سی سال از اجرای قانون بانكداری بدون ربا، نسبت به روزآوری آن اقدام نماییم. اقدام نماییم تا در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشیم...".
ایشان در ادامه تأكید داشتند"... بانكداری اسلامی مراتبی دارد كه نازلترین آن قانون و دستورالعمل است. شاید انتقاد به حقی باشد كه بانكداری اسلامی در ایران از این مرحله خیلی فراتر نرفته است. در حالی كه بالاترین مرتبه بانكداری اسلامی، فراتر از حفظ ظواهر شرعی، زمانی حاصل میشود كه بتواند پاسخگویی تأمین نیازهای مالی جامعه، عدالتمحور و اخلاقمدار باشد. »
آقای دكتر سیف دست روی موضوعی گذاشته اند كه یكی از نیازهای بانكداری اسلامی میباشد. بازنگری قوانین و دستورالعملهای بانكداری بدون ربا. به یاد بیاوریم زمانی كه بانكداری اسلامی در ایران تصویب و به اجرا گذاشته شد، تا سالها پیش كارشناسان كشورهای اسلامی برای آموزش و كسب تجربه به ایران میآمدند. اكنون آنان با استفاده از تجربه دیگران و با انعطافپذیری به مرحلهای رسیدهاند كه ما نیاز داریم از آنها یاد بگیریم. یاد بگیریم تا از قافله عقب نمانیم.
پنج
کمی قبل فرصتی دست داد تا به مطالعه بانكداری اسلامی در چند كشور از جمله مالزی روی آورم. این که چه کرده اند و دستاوردهای شان چه بوده. اولین نکته کلیدی که دریافتم این بود که با انعطاف خاصی از عقود بهره میگیرند. بسیار روانتر، آسانتر و به روزتر از ما. بنابراین با اعلام برنامههای رییس كل جدید، افقهای روشنی جلب نظر می کنند. اکنون این سوال مطرح هست که چرا باید امیدوار باشیم؟
در پاسخ به سؤال مذكور نكات زیر را یادآور میشوم:
تشكیل ستاد اقتصادی منسجم و كاركشته دولت (متشكل از آقایان دكتر نوبخت، طیبنیا و سیف) با همراهی آقای دكتر نهاوندیان و هماهنگی كامل آنان با هم، امیدواركننده است. ولی امیدواركنندهتر از آن تركیب مناسب، درك درست و واقعی از وضعیت اقتصادی و شرایط بانك مركزی و نظام بانكی كشور بشمار می رود. درك واحدی كه در حرفها و سخنان منطقیشان تبلور یافته است. تبلور یافته و بر ارائه راهكارهایی بر مبنای عقلانیت و علم تأكید دارد. (نمونهای از آن سخنان در سطور بالا اشاره شد).
شش
حضور دكتر سیف در رأس بانك مركزی خبر از انتخابی بجا و هوشمندانه می دهد. ایشان علاوه بر دارا بودن شرایط علمی، به عنوان یك بانكدار خبره و كاركشته هم به مسائل بانكداری داخل كشور اشراف دارند و هم به چالش های بینالمللی. تجربههای مدیریتی ایشان، نشانگر این مطلب میباشد. من تا حدودی با اندیشهها و افكار ایشان آشنایی دارم (مدتی توفیق شاگردی ایشان را داشتهام و از دانش و تجارب گران قدرشان بهرهمند شدهام).
آقای دكتر سیف انسانی بلندنظر هستند و به نظرات كارشناسی، رأی صاحبنظران و حتی برای نظرات مخالفین رأی خود هم اهمیت قائل میشوند و از آنها بهره میگیرند.
و اما سخن پاياني: همه می دانیم بهبود معیشت مردم، التیام ارزش پول ملی و پایین آوردن نرخ تورم به زمان و حمایت ارگانها و نهادهای مختلف كشور وابسته است. بنابراین دل می بندیم به سكانداری ایشان، اقتدار بانك مركزی و استقلال ایشان. آن چه به سود مردم و کشور خواهد بود. به امید خدا...