یکی از آرزوهای مردم ( 1 )
قسمت يازدهم
نمونه دوم از اين بخش از خاطرات به شعبه جعفرآباد مربوط می شود. جعفرآباد در دشت مغان و در شمال استان اردبيل واقع شده و يکي از حاصلخيزترين نقاط کشورمان بشمار می رود. آب و هواي مناسب و خاک طلاگون آن، موقعيت ممتازي به اين منطقه داده. هواي منطقه با نزدیکی به دریای خزر گرمسيري، رطوبي و شرجي است و ارتفاعش از سطح دريا کمتر از 200 متر. خاک منطقه مثل خاک خوزستان سياهرنگ است ولي ارزشی همچون طلا دارد. می توان سالي دوبار از خاک آن، محصولات مختلف و متنوع کشاورزي برداشت کرد. بارندگيهاي باران در منطقه نسبتاً خوب و به مدد کانالکشيهاي استاندارد از دل رودخانه ارس و چندين سد، آب کافی براي انتقال به زمينهاي کشاورزي مهیا کرده است.
محصولات کشاورزي منطقه انواع غلات از گندم و جو گرفته تا لوبيا و نخود، پنبه، چغندر قند ، ذرت، سويا، کلزا و انواع ميوههاي ناب را در برمی گیرد. محصولاتي كه مقام و رتبه كشوري هم دارند. اخيراً در میادین اين منطقه پس از لرزهنگاريهايي مخازن نفت هم کشف شده که در انتظار سرمايهگذاري و بهرهبرداري بسر می برند. آن چه که تاکنون به سبب تحريم و مشکلات صنعت نفت کشور به مراحل اجرایی نرسیده ولی گفته ها خبر از آن دارند این منطقه در اولويت استخراج وزارت نفت قرار گرفته است.
دشت مغان شامل چندين شهرستان است از جمله شهرهاي پارسآباد، اصلاندوز- که در زمان صفويه جنگهاي معروف و زيادي در اين منطقه انجام گرفته – جعفرآباد و بيلهسوار.
تاریخ اين منطقه تاريخ قديمي پر فراز و نشيب بوده از جمله اين که، نادر شاه افشار پس از فراغت از جنگ و فراري دادن دشمنان اين مرز و بوم، برای اولين بار در دشت مغان تاجگذاري کرد. دشت مغان با جمهوري آذربايجان هم مرز است وگمرک بيلهسوار يکي از گمرکات قديمي و پر تردد کشور بشمار می رود. از اين گمرک همه روزه کالاهاي فراوانی جابجا می شوند و مردمان پرشماری از دو طرف رفت و آمد می کنند. اشتراکات فرهنگي زيادي بين مردمان دو طرف وجود دارد که يکي از دلايل ازدياد رفت و آمدهاست.
درآمد اصلی مردمان دشت مغان از کشاورزي، دامداري، باغداري و تجارت حاصل ميشود. بخشي از مردم منطقه عشاير بشمار رفته و به شغل دامداري مشغولند. عشاير ايل سون يا همان شاهسون سابق. قشلاقشان در منطقه گرمسيري دشت مغان است و ييلاقشان در منطقه سردسيري دامنههاي سرسبز کوه سبلان.
دشت مغان دو کشت و صنعت عظيمي را در خود جاي داده که يكي از آن دو از نظر وسعت، امکانات و گستردگي، بزرگترين کشت و صنعت در خاورميانه بشمار می رود. به نام شرکت کشت و صنعت و دامپروري مغان و متعلق به وزارت جهاد و کشاورزي است. با نود هزار هکتار زمين. شرکتی با دامداري مدرن هزاران رأسي. با محصولات فراوان و متنوع کشاورزي. با ميوههاي گوناگون و منحصر به فرد. منحصر به فرد که عمدتاً به کشورهاي مختلف خارجي صادر ميشوند.
اين کشت و صنعت چندين کارخانه را در دل خود جای داده، از جمله، توليد شکر از چعندر قند، توليد شير و شيرخشک، توليد کره پاستوريزه، توليد انواع آبميوه و کنستانتره ميوه و کارخانجات ريز و درشت ديگري.
ميگويند در زمان ايجاد اين کشت و صنعت در قبل از انقلاب، اغلب نهالهاي درختان ميوه را از فرانسه آوردهاند. از فرانسه آوردهاند و کاشتهاند.

دومين کشت و صنعت که بيش از شصت درصد سهام آن به بانک ملي تعلق دارد "شرکت کشت و صنعت پارس" با هفده هزار هکتار زمين حاصلخيز است که بيش و کم همان خصوصيات کشت و صنعت مغان را دارد. اين شرکت يکي از شرکتهاي موفق و سودده بانک ملي است. هزاران نفر در اين دو کشت و صنعت مشغول کار، خدمت و توليد محصولات کشاورزي، دامي، لبني و صنايع تبديلي براي مردمان کشورمان هستند.
سوای فرودگاه اردبيل، دومين فرودگاه استان در دشت مغان واقع شده. اين فرودگاه در 40، 50 سال قبل عمدتاً براي اين کشت و صنعتها احداث شده است. احداث شده است اما مردم منطقه نيز از پروازهاي آن
استفاده ميکنند.
در چنین قابی مردمان اين منطقه به سبب وفور نعمتهاي پرشمار، درآمد نسبتاً خوبي در مقايسه با ديگر نقاط کشورمان دارند و به همين دليل شعب بانکها، به ويژه شعب بانک ملي همواره رونق
قابل توجهی داشتهاند.
زمينهاي کشت و صنعت بانک ملي يعني پارس عمدتاً در نزديکي شهرستان جعفرآباد واقع شده اند. يک بار براي بازديد از منطقه به شهر جعفرآباد رفته بودم. رفته بودم تا ديداري با همکاران داشته باشم. ساختمان شعبه را که استيجاري بود حقير ديدم. ساختماني که در شأن بانک ملي، همکاران و مردم با محبت و زحمتکش منطقه نبود.

به فکرم رسيد زميني بخريم و ساختماني را براي شعبه احداث کنيم. در اين بين مسئولين شهر و شوراي شهر خبردار شده بودند. خبردار شده بودند که در منطقه بسر می برم به دیدارم آمدند. با استقبال گرم و پر محبتي روبرو شدم. محبتي كه از صداقت آنها مي جوشيد. آنها در حین سخنان شان شروع به درد دل کردند. درددل کردند و در نهايت گفتند "... مي دانيد كه اين منطقه پر درآمد است .پردرآمد و عمدتاً کشاورز. مردم منطقه زحمات زيادي ميکشند ولي بانکها و دستگاههاي دولتي به اين شهر بها نداده اند، ساختمانهاي در خور توجهی بنا نشده اند تا شهر آباد شود". بسیاری از آنها نااميد شده بودند و برخی در اندیشه مهاجرت بسر می بردند.
آنها گفتند"...درخواستي از شما داريم. بياييد يک ساختمان خوب براي بانک ملي احداث کنيد تا مردم روحيه بگيرند. روحيه بگيرند و به آينده اين شهر اميد داشته باشند. "
گفتند: "... ميدانيم اگر بانک ملي يک ساختمان خوب احداث کند، بقيه بانکها و ادارات دولتي نيز ساختمانهاي خوب احداث خواهند کرد. احداث خواهند کرد و به تدريج اين شهر، آباد خواهد شد. مردم اين منطقه از شما کمک ميخواهند. کمک ميخواهند و توقع بالایی دارند."
(بقيه اين بخش در قسمت دوازدهم خواهد آمد. )
قسمت دهم
قسمت دوازدهم